در حالی که توکنومیکس خوب نمیتواند پروژههای ناسالم را نجات دهد، حتی امیدوارکنندهترین راهاندازیهای شبکه نیز میتوانند به دلیل طراحی ضعیف توکن شکست بخورند.
شکستهای تماشایی مانند Terra LUNA و Celsius خطرات ترفندهای مالی – استیبل کوینهای الگوریتمی و طرحهای بازدهی که خود را به عنوان نوآوری جا میزنند – را آشکار میکنند. اما پروژههای بسیار بیشتری با پتانسیل بالا وجود دارند که از طریق اشتباهات به راحتی قابل اجتناب، مرتکب خودکشی اقتصادی میشوند.
پروژههای معتبر با شایستگی فنی واقعی و موارد استفاده مشروع، مانند Aptos، به دلیل سوء مدیریت در آزادسازی توکنها و ارتباطات ضعیف، شاهد از بین رفتن میلیاردها دلار از ارزش بازار خود در عرض یک شب بودهاند. برای بنیانگذاران کریپتو بسیار مهم است که تأکید خود را بر طراحی توکن افزایش دهند تا پروژههای بزرگ بتوانند پایههای اقتصادی را به همان اندازه پایههای فنی خود قوی کنند.
نقصهای مهلک در طراحی توکن
بزرگترین اشتباهات توکنومیک که در پروژههای خوب میبینم عبارتند از:
شکافهای بزرگ ارزشگذاری
در حالی که مرسوم است که پروژهها در مقایسه با راندهای بعدی، توکنهای با قیمت پایینتری را به سرمایهگذاران اولیه ارائه دهند، بنیانگذاران باید در ایجاد اختلاف قیمت زیاد بین این راندهای اولیه و خریداران عمومی دقت کنند. گفتن این حرف آسانتر از انجام آن است، زیرا سرمایهگذاران زیرک در برابر تهدید عدم سرمایهگذاری، قیمتهای پایینتری را مطالبه میکنند.
با این حال، یک سرمایهگذار با قیمت ورودی پایین در مقایسه با راند بعدی، اساساً سود خود را حتی در قیمتهای پایینتر از مبنای هزینه یک خریدار عمومی تضمین میکند. این بدان معناست که ضرر خریداران در راندهای بعدی ممکن است همچنان منجر به سود برای دارندگان اولیه توکن شود – که باعث ایجاد عدم تعادل ناعادلانه در اقتصاد توکن پروژه میشود.
برنامه ضعیف واگذاری (Vesting)
بسیاری از پروژهها، خریداران عمومی خود را به نقدینگی خروجی برای سرمایهگذاران اولیه و افراد داخلی تبدیل میکنند. هیچ چیز سریعتر از تماشای فروش توکنها توسط افراد داخلی اولیه در حالی که خریداران عمومی کیسههای پژمرده را در دست دارند، جامعه را نابود نمیکند.
زمانبندی بازگشاییها مهم است. در حالی که یک برنامه طولانی واگذاری و قفل کردن برای افزایش ارزش خوب به نظر میرسد، تقریباً همیشه فشار فروش قابل پیشبینی را تضمین میکنند، زیرا سرمایهگذارانی که مجبور به نگهداری طولانی مدت بودهاند، برای تخلیه تلاش میکنند. بازگشاییهای سریع ممکن است کشف سریع قیمت را فراهم کرده و پایگاه دارندگان توکن را گسترش دهند، اما همچنین به نهنگها اجازه میدهند تا قیمتها را کاهش دهند و “کندل های قرمز” ایجاد کنند و اعتماد عمومی را از بین ببرند.
فروش بیش از حد توسط بنیانگذاران
گاهی اوقات چشمانداز تبدیل توکنهای دیجیتال تازه مینت شده به ارزش واقعی برای بنیانگذارانی که آنها را ایجاد کردهاند، بسیار وسوسهانگیز است. من شاهد بودهام که پروژهها از ایدههای عالی به معاملات عمومی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار تبدیل میشوند و بنیانگذاران مولتی میلیونر را در این فرآیند مینت میکنند. حتی منظمترین آنها نیز وسوسه میشوند که داراییهای خود را بفروشند و توکنهای پروژه خود را با پول نقد معامله کنند.
به عنوان مثال، مانترا Mantra(OM) را در نظر بگیرید که ناگهان ۹۲ درصد از ارزش خود را تنها در ۹۰ دقیقه از دست داد. علیرغم اظهارات مدیرعامل مبنی بر خلاف این، تحلیلگران بلاکچین به سرعت به جابجاییهای قابل توجه حداقل ۲۲۷ میلیون دلار از سوی افراد داخلی در صرافیها اشاره کردند که نشاندهنده یک فروش از سوی افراد داخلی است.
ارزشگذاری بالا در لیست شدن
بنیانگذاران اغلب وسوسه میشوند که با ارزشگذاریهای بالاتر لیست شوند، زیرا آنها تیترهای بزرگتری ایجاد میکنند، توجه بیشتری را جلب میکنند و هیاهو ایجاد میکنند. بنیانگذاران کاملاً مقصر نیستند، زیرا حتی بایننس نیز به ارائه ارزشگذاریهای غیرمعمول بالا در لیست کردن معروف است، پروژههایی مانند Hamster Kombat (HMSTR) با ارزش بازار بیش از ۷۰۰ میلیون دلار و Notcoin با ارزش بازار خیرهکننده ۱ میلیارد دلار در زمان راهاندازی لیست شدهاند.
اما لیست شدن پروژههای با ارزشگذاری بیش از حد، “طمع” زیادی را در زیر آنها ایجاد میکند، و وقتی همه در سود هستند، تقریباً یک رقابت تضمین شده به سمت پایین وجود دارد و دارندگان توکن به سرعت برای دریافت قیمت مطلوبتر نسبت به نفر کناری خود، توکنها را نقد میکنند. ارزشگذاری اولیه بالا همچنین به این معنی است که احتمال اینکه خریداران عمومی از سرمایهگذاری خود چند برابر سود ببرند، کمتر است و تقاضای بازار ثانویه را کاهش میدهد. وقتی تعداد زیادی از دارندگان در حال فروش هستند و کسی برای خرید وجود ندارد، نتیجه یک مارپیچ مرگ نهایی است.
در حالی که پروژههایی مانند Hamster Kombat رکوردهای تعامل در صنعت را ثبت کردند و در برترین صرافیهای جهان لیست شدند، ارزش بیش از حد آن در زمان فهرست شدن منجر به کاهش ۸۷ درصدی قیمت و رسیدن به پایینترین حد ثبت شده خود شد.
آنچه واقعاً در اقتصاد توکنی مؤثر است
بیتکوین و اتریوم به دلایل خوبی جایگاههای برتر بازار را در اختیار دارند. آنها فراتر از زود بودن، چندین اصل اساسی را نشان دادهاند که مدلهای توکن پایدار را از ابزارهای سفتهبازی توخالی جدا میکند.
کمیابی واقعی
ظرفیت عرضه ثابت ۲۱ میلیونی بیت کوین فقط به دلیل کمیاب بودن قدرتمند نیست – قدرتمند است زیرا بازار با اطمینان کامل معتقد است که این محدودیت تغییر نخواهد کرد.
ادغام عمیق محصول
سوال اساسی که هر پروژه باید صادقانه به آن پاسخ دهد: آیا محصول شما میتواند بدون توکن کار کند؟ اگر بله، احتمالاً توکنسازی را در جایی که به آن تعلق ندارد، تحمیل میکنید.
پروژههایی مانند فایلکوین این اصل را به خوبی به تصویر میکشند – توکن آنها برای عملکرد بازار ذخیرهسازی شبکه ضروری است و جداسازی محصول از توکن آن را تقریباً غیرممکن میکند. در مقابل، پروژههایی که توکنها را به عنوان چارهای برای آینده در نظر میگیرند، معمولاً شاهد کاهش ارزش توکنهای خود در طول زمان هستند.
محدودیتهای فروش
پروژهها باید ارزشگذاریها را در هر دور فروش با اسپرد کاهشیافته ساختار دهند و یک برنامه قفلسازی طراحی کنند که از “دامپ” توکنهای خریداران با قیمت پایینتر به شرکتکنندگان در دورهای بعدی جلوگیری کند. ایجاد یک برنامه واگذاری لایهای که فروش اولیه را برای خریداران با نقطه ورود پایین محدود میکند، در حالی که به شرکتکنندگان دورهای بعدی اجازه میدهد تا ابتدا ریسک را کاهش دهند، تعادل معقولی از سود برای خریداران اولیه و محافظت از قیمت برای خریداران بعدی ارائه میدهد.
استفاده از قراردادهای ادعای حسابرسیشده(Audit)
اقتصاد توکنهای ساختاریافته فراتر از آنچه در یک سند نوشته شده است، میرود. پروژهها باید یک گام فراتر بردارند و اطمینان حاصل کنند که توکنهای آنها توسط یک قرارداد هوشمند حسابرسیشده و غیرقابل فسخ شخص ثالث که شفافیت و انطباق با قوانین را توسط همه طرفین تضمین میکند، نگهداری میشوند.
ارزشگذاری واقعبینانه و مدیریت عرضه
ارزشگذاریهای اولیه پایینتر ممکن است مانند رها کردن پول روی میز به نظر برسد، اما فضایی برای افزایش معنادار ایجاد میکنند. پروژههایی که با ارزشگذاریهای از قبل متورم راهاندازی میشوند، سود کمی برای شرکتکنندگان جدید باقی میگذارند و شتاب و رشد جامعه را از بین میبرند.
عرضه کل پایین امکان کنترل بهتر قیمت و پاسخگویی بهتر به بازار را فراهم میکند. این امر توکنها را با اهمیت بیشتری آغشته میکند، دستکاری را دشوارتر و حرکات قیمت را معنادارتر میکند.
مدیریت فعال توکن
اقتصاد توکن خوب، «وصل و رها» نیست – بلکه نیاز به نظارت مداوم دارد. در اینجا به برخی از بهترین شیوهها اشاره میکنیم:
۱-مدیریت استراتژیک عرضه: افزایش عرضه در گردش فقط در زمان افزایش بازار. این کار از عرضه توکنهای اضافی در بازارهای ضعیف جلوگیری میکند.
۲-برنامههای بازخرید: اجرای بازخرید توکن در زمانی که فشار فروش بالا است تا قیمت تثبیت شود و تعهد پروژه به ارزشگذاری بالای توکن نشان داده شود.
۳-نقدینگی کنترلشده: سرمایهگذاران بزرگ را ملزم کنید که هنگام فروش موقعیتهای مهم از بازارسازان استفاده کنند تا از تأثیرات شدید قیمت ناشی از کاهشهای ناگهانی جلوگیری شود.
ساختن برای ماندگاری
موفقترین پروژهها، توکنومیکس را به عنوان امتدادی از طراحی محصول در نظر میگیرند، نه صرفاً به عنوان یک تمرین مهندسی مالی.
توکنومیکسِ متفکرانه، نشانهای از یک محصول و تیم متفکر برای بازار است. توکن شما در نهایت بهترین ابزار بازاریابی شماست – به وفاداری پاداش میدهد و کاربران را از نظر مالی همسو میکند.