🎯 تحلیل سیاسی–اقتصادی از رویکرد دونالد ترامپ در اقتصاد جهانی (۲۰۱۶ تا ۲۰۲۴)

مقدمه: بازگشت بازیگر دیوانه

دونالد ترامپ، پدیده‌ای یگانه در سیاست معاصر آمریکاست؛ مردی که فراتر از کلیشه‌های سیاسی، بازی را با قواعد خود پیش می‌برد. اگر در سال ۲۰۱۶ با پارادایم “آشوب” و دکترین “بازیگر دیوانه” به صحنه آمد، اکنون در ۲۰۲۴، با چهره‌ای سخت‌تر و استراتژی‌محورتر بازگشته است — این بار با پارادایم “اتوریته دیوانه”، آمیزه‌ای از قاطعیت و بی‌ثبات‌سازی حساب‌شده.

تحلیل سیاست خارجی ترامپ، بدون بررسی پیامدهای اقتصادی آن ناقص خواهد بود. زیرا ترامپ با استفاده از سیاست خارجی، به‌طور مستقیم ساختارهای تجارت بین‌الملل، سرمایه‌گذاری، زنجیره‌های تأمین و حتی ارزش دلار را تحت تأثیر قرار داده است.

ترامپ ۲۰۱۶: آشوب کنترل‌شده در بستر جهانی‌سازی

پارادایم: آشوب
دکترین: بازیگر دیوانه
استراتژی: ضربه ناگهانی (جوجیتسو)
تاکتیک: تحریک – جاخالی – پرتاب

رویکرد ترامپ در ۲۰۱۶، با فرضیه «بازیگر دیوانه» هنری کیسینجر مطابقت داشت؛ یعنی نمایش رفتار غیرقابل پیش‌بینی برای تحت فشار قرار دادن دشمن و حتی متحدان. در این دوره، ترامپ جهانی‌سازی را دشمن رشد اقتصادی آمریکا معرفی کرد و با خروج از پیمان‌های بین‌المللی (مانند TPP و برجام) و جنگ‌های تجاری علیه چین، اتحادیه اروپا و حتی کانادا، نظم اقتصادی پساجنگ سرد را به چالش کشید.

تأثیر اقتصادی:

افزایش عدم قطعیت جهانی: سرمایه‌گذاران جهانی با بازارهایی پرریسک روبه‌رو شدند؛ نوسان در قیمت نفت، طلا و دلار افزایش یافت.

جنگ تجاری با چین: منجر به کاهش صادرات و رشد اقتصادی چین در کوتاه‌مدت، و هم‌زمان افزایش تورم وارداتی در آمریکا شد.

کاهش مالیات شرکت‌ها: با تصویب کاهش مالیات در ۲۰۱۷، شرکت‌های آمریکایی بازگشت سرمایه به داخل را آغاز کردند، اما شکاف کسری بودجه نیز تشدید شد.

ترامپ ۲۰۲۴: اتوریته دیوانه در نظم نوین جهانی

پارادایم: اتوریته دیوانه
دکترین: فشار دیپلماتیک
استراتژی: فشار و تقابل
تاکتیک: رسانه‌ای‌سازی
تکنیک: ضربات پی‌در‌پی

بازگشت ترامپ به عرصه قدرت در ۲۰۲۴ در فضایی متفاوت از سال ۲۰۱۶ رخ می‌دهد. اکنون جهان با تبعات جنگ اوکراین، بحران انرژی، تورم جهانی و رقابت فشرده آمریکا و چین در آسیا و آفریقا روبه‌روست. ترامپ دیگر صرفاً یک آشوب‌گر نیست؛ بلکه یک اقتدارگرای دیوانه است که با ترکیبی از رسانه‌سازی تهاجمی، دیپلماسی فشار و اقدامات ضربتی وارد می‌شود.

عناصر جدید رویکرد:

رسانه‌ای‌سازی مداوم: ترامپ سیاست خارجی را به یک نمایش دائمی بدل کرده که در آن افکار عمومی جهانی نیز مخاطب قرار می‌گیرند.

ضربات پی‌درپی: سیاست‌هایی مانند تهدید به خروج از ناتو، فشار بر مکزیک و چین، یا حملات لفظی به بانک مرکزی، در واقع «تکنیک‌های شوک پیاپی» هستند که از ثبات اقتصادی جهانی می‌کاهند.

پیامدهای جهانی در دوران دوم ترامپ

۱. بازگشت نااطمینانی به اقتصاد جهانی: بازارها دوباره دچار شوک‌های ژئوپولیتیک خواهند شد — از تحریم‌های احتمالی علیه چین و ایران تا سیاست‌های حمایتی شدید داخلی.

2. تضعیف نهادهای چندجانبه: بانک جهانی، WTO و حتی ناتو، تحت فشار مستقیم کاخ سفید قرار خواهند گرفت. این روند به نفع اقتصادهای بزرگ غیردموکراتیک (چین و روسیه) خواهد بود.

3. بازگشت دلار به ابزار جنگ اقتصادی: دلار ممکن است بار دیگر برای فشارهای سیاسی و اقتصادی استفاده شود؛ این مسئله موجب افزایش تلاش کشورها برای کنار گذاشتن دلار در مبادلات جهانی خواهد شد.

4. تشویق به بازگشت صنایع به داخل (Re-shoring): این سیاست باعث رشد کوتاه‌مدت در بخش‌های تولیدی آمریکا خواهد شد ولی فشار تورمی و افزایش هزینه تولید را در پی خواهد داشت.

📉 چالش‌های داخلی در سایه استراتژی جهانی

در دوره دوم ترامپ، اگرچه اقتصاد آمریکا ممکن است رشد اسمی نشان دهد، اما سه تهدید اصلی در کمین است:

رکود تورمی در صورت استمرار سیاست‌های انبساطی هم‌زمان با جنگ‌های تجاری؛

کاهش اعتماد سرمایه‌گذاران بین‌المللی به بازار آمریکا در صورت افزایش تنش‌ها؛

افزایش نابرابری ناشی از تمرکز ثروت در صنایع خاص (نفت، تسلیحات، فناوری نظامی).

نتیجه‌گیری: دیوانگی، اما با محاسبه

ترامپ برخلاف تصور اولیه، صرفاً یک “دیوانه‌ی غیرقابل‌پیش‌بینی” نیست؛ او یک بازیگر تئاتر ژئوپلیتیک است که دیوانگی‌اش طراحی‌شده، ضرباتش پی‌درپی و استراتژی‌اش پر از کنایه‌های اقتصادی است. چه موافقش باشیم و چه مخالف، نمی‌توان انکار کرد که بازگشت او، جهان را به مرحله‌ای از آشوب ساختاری جدید سوق می‌دهد که در آن، ثبات اقتصادی یک مفهوم نسبی خواهد بود.

این مطلب ، نتیجه تحلیل گروه سیمورف با اندیشکده آینده اندیشی سیمرغ می باشد .

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *